دکتر جعفر محرمی(روانشناس بالینی )

(دکترای تخصصی روانشناسی) Clinical Psychologist

دکتر جعفر محرمی(روانشناس بالینی )

(دکترای تخصصی روانشناسی) Clinical Psychologist

آزمایش رفتاری

شنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۸:۵۴ ق.ظ

بازسازی شناختی: آزمایش رفتاری شناخت های منفی

مترجم محمد علی قاسمی نژاد

بی شک یکی از تکنیک هایی که افکار منفی را از بین می برد آزمایش های رفتاری است. قدرت مشاهده رفتار خود  در زمان های طولانی  به عنوان یکی از پایه های مدل های تحولی شخصیت شناخته شده است. بعضی از افراد بیان کرده اند که توانایی  رفتار کردن و درک دقیق از رفتار های خود و بررسی پیامد های آن از پایه های اصلی سلامت روان است.

شناخت های منفی به عنوان یکی از ویژگی های آسیب شناسی روانی شناخته شده است و رفتار درمانی شناختی برای از بین بردن این شناخت های منفی از تکنیک های مختلفی بهره برده است  تا بتواند این شناخت ها را تغییر دهد. آزمون های رفتاری یکی از بخش های مهم و قابل توجه این تکنیک ها و ابزار های رفتار درمانی است که می تواند برای مشکلات گوناگونی که در شناخت های منفی درگیر است بکار رود. شناخت های منفی که درگیر پیشبینی های آینده در مورد فرد و دیگران هستند می توانند موضوعی برای تحقیقات آزمایشی  باشند و ازطریق فرضیه های مختلف عملیاتی و تست شوند.

دراین فصل ما فرایند های عادی آزمایش های رفتاری شناخت های منفی را مورد بررسی قرار می دهیم و سپس مثال های بالینی  در زمینه اضطراب، افسردگی، ناسازگاری های زناشویی و طرح واره های منفی را به طور گسترده   بررسی خواهیم کرد.

تکنیک های آزمایش رفتاری شناخت های منفی می توانند در تعداد زیادی از شناخت های منفی بکار روند. انواع گوناگونی از شناخت های منفی وجود دارد که برای آزمایش رفتاری مناسبند  مانند درگیر پیشبینی های منفی، اسناد های منفی، خود ارزیابی های کلی ونتیجه گیری ها منفی و منتشر. درحقیقت شناخت های منفی کمی وجود دارد که نتواند از این تکنیک ها بهره برند. شاید بعضی از شناخت های منفی که مشکل زا هستند شامل خاطرات و هذیان ها باشد. اما ممکن است استراتژی هایی نیز با استفاده از مصاحبه  بکار ببریم مثلا  فرد با مجسم کردن گذشته خود به طور دقیق مشخص کند که این اتفاق ممکن است برای فرد دیگر نیز روی داده است و باور های فرد دیگر در این زمینه چیست.

همچنین در مورد هذیان نیز بعضی از شواهد وجود دارد که آزمایش رفتاری می تواند توان افکار هذیانی را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین دیدگاه ما این است که انعطاف پذیری استفاده از آزمایش رفتاری تنها به دیدگاه و تصور درمانگر مرتبط است.

کارامدی آزمایشات رفتاری شناخت های منفی در درمان شناختی رفتاری هنوز به طور خاص مورد ارزیابی قرار نگرفته است. اما در دو مطالعه نزدیک کارامدی درمان شناختی رفتاری و دو مولفه اصلی آن یعنی فعالیت های رفتاری و فعالیت های رفتاری با تعدیل کننده های افکار اتوماتیک مورد سنجش قرار گرفت.  نتایج نشان داد که درمان شناختی رفتاری موثر تر نبود خواه در پایان درمان و خواه در دوره پیگیری.

 در کل سه مرحله مهم برای استفاده از افکار منفی وجود دارد. اول: درمانگر و مراجع باید توافق کنند که افکار منفی نقش کلیدی در ایجاد و نگهداری همه مشکلات بیمار داشته است. برای مثال در بیماران اضطرابی  گرایش به ادراک تهدید در بسیاری از موقعیت های مشخص، شناخت های منفی است که باعث دوام اضطراب می شود. یک همسر اضطربی وقتی که احساس می کند که شوهرش وقتی کار انجام می دهد که او از ش می خواهد زیرا اعتقاد دارد که باید از نق زدن همسر جلوگیری کرد باعث می شود که اضطراب زندگی متعهلیش دوام یابد. بنابراین اولین کار در درمان این است که مراجع متقاعد شود که شناخت های منفی نقش مهمی در آسیب شناسی تغییر  شناخت  بیماری او دارد.

در بسیاری از مراجعان، انها  زمانی به این دیدگاه می رسند که موقعی که درگیر آزمایش افکار منفی در دوره های متفاوتی هستند یا موقعی که تکنیک ها دیگری مانند ثبت افکار غیر کار کردی مورد استفاده قرار می گیرد.

زمانی که بیمار به این دیدگاه می رسد که افکارش ارزش ارزیابی دارد درمانگر می تواند پیشنهاد دهد که یک آزمون رفتاری از افکار ش را امتحان کند. چنین پیشنهاداتی اکثرا از تجارب آزمایشات تکالیف  شکل میگیرد. که بیمار و درمانگر می توانند به طور متقابلی با هم همکاری داشته بشند و  از آن طریق نقش این افکار بیان می شود.  یک فاکتور اصلی در این پروسه این است که بیمار به این باور برسد که  افکار می توانند از طریق آزمون رفتاری تغییر یابند. یا درمانگر نمی فهمد که اگر او پیشنهاد دهد که می تواند آنها را تغییر دهد. بینش بالینی پیشنهاد می دهد که که مقدماتی ترین کار داده جمع کردن درمورد نقش افکار است قبل از اینکه آزمون رفتاری انجام شود.

دومین عنصر اصلی آزمون رفتاری شناخت های منفی، خود آزمون رفتار است. رفتار باید برای آزمون رفتاری دقیق مشخص شود. همچنین شناختی که مورد هدف آزمون رفتاری است نیز باید به خوبی مشخص شود. در خود آزمون های رفتاری باید درمانگر و مراجع باید توافق کنند که چه چیزی در رفتار وجود دارد. این قانون در کاهش این احتمال که که بیمار فعالیت هایش را سرسری بگیرد اهمیت دارد. به این نتیجه برسد که این نوع از آزمون رفتاری کارامد نیست. ثبت رفتار در اشکال نوار شنیداری، نوشتن و شرح دادن توصیف آزمون، ثبت افکار بدکارکردی،یا دیگر روش هایی که میان درمانگر و مراجع توافق می شود تا آنها مطمئن شوند آزمون رفتاری به همان طرقی که فهیمده می شود اجرا می شود.

سوم شاید مهم ترین جنبه آزمون رفتاری شناخت ها پروسه مرور آن است. هنگام  درگیر شدن در یک تکلیف یا آزمایش رفتاری، درمانگر و مراجع باید نتایج آنچه که مراجع ثبت نموده یا شناخت های قبلیش  را مورد ارزیابی قرار دهد. برای مثال اگر مراجع یک پیشبینی منفی ایجاد می کند همانطور که در  اختلالات اضطرابی  وجود دارد تجربه واقعی مراجع نیاز است تا با آن انتظارات مقایسه شود تا اینکه مراجع مطمئن شود که در آینده این انتظارات هستند که وجود دارند و این انظارات بودند که در گذشته درگیر بودند. همچنین بیماران افسرده ای که  به طور واقعی تری شناخت های منفی را از طریق تکالیف رفتاری ارزیابی می کنند  لازم است تا نقش این تفکر منفی را در شدت افسردگی  قبلی آنها را مورد مشاهده قرار دهند.  به این منظور درک کنند که ازمون های رفتاری به طور معنی داری می تواند شناخت های منفی و افسردگی را به طور کلی تری  از زیر بنا تخریب نماید. اگر چه فعالیت های رفتاری ساده در افسردگی ممکن است تاثیر سودمندی بر افسردگی داشته باشد، اما اعتقاد ما این است که ادراک بیمار از این رفتار جزء عناصر سازنده واقعی افسردگی است.

مثال هایی از آزمون های رفتاری برای مواجه شدن با تفکرات منفی:

بعد از این که درمانگر و مراجع متقاعد شدند که شناخت  ها از نظر بالینی مهم هستند و بیمار پذیرفت که آزمون افکار  ممکن است نتیجه  اطلاعات بالینی باشد، بیمار در یک شرایط واقعی یک آزمون رفتاری را می پذیرد. ماهیت آزمون رفتاری بستگی به مشکل بالینی متفاوت خواهد بود. برای این دلیل ما چهار مثال گویا برای خواننده ارائه می کنیم.

اختلال پانیک:

منصفانه است که بپذیریم افرادی که دارای اختلال پانیک هستند به طور کلی دارای شناخت وخیم و بحرانی هستند که اگر انها علائمی را تجربه کنند که مرتبط با حمله پانیک باشد  ممکن است یا به طور شدید اسیب ببینند یا حتی بمیرند. برای مثال یک بیماری که ضربان قلبش را کنترل می کند ممکن است اعتقاد داشته باشد ضربان قلبش یا فشار خونش فراتر از حد معمول است و باعث سکته  یا ضربه قلبی  می شود و واقعا دچار مشکل می شود و یا خواهد مرد. به طور نمونه درمان شناختی رفتاری درگیر یک آزمون رفتاری واقعی  از این شناخت های منفی می شود. این آزمون باعث می وشد که بیمار بپذیرد که فکرش تنها  یک پیشبینی فاجعه آمیز باشد و گواهی دهنده نقش شناخت ها را در این ارزیابی باشد. وقتی که بیمار این منطق را پذیرفت آزمون رفتاری اجرا می شود. بیمار در یک آزمونی فعالیتی درگیر می شود که علائمی شبیه به پانیک را ایجاد می کند. اما باید به صورتی ساختارمند باشد که بیمار به طور واقعی دچار پانیک نشود. برای مثال به بیمار ممکن است آموزش داده شود که تمرین قدم زدن و بالا پایان رفتن از روی یک پله را انجام دهد که باعث شود که قلبش تند تند بزند اما اما موقعی که او این کار خود را متوقف می کند ضربان قلبش به سرعت به حالت نرمال بر می گردد بدون اینکه باعث یک حمله پانیک یا تخریب ماهیچه قلبش شود. در هر زمان آزمایش رفتاری می تواند این نکته را که بیمار در گیر فعالیتی است و قبلا باعث خطر می شوده را زیاد نماید. آزمونهای رفتاری شناخت های منفی مرتبط با اضطراب در تعدیل این پیش بینی ها  به طور قویی موثر است. می توان این را مطرح کرد که بدون آزمایش های رفتاری درمان موفقیت آمیز اختلالات اضطرابی و تغییرات شناخت های منفی ناموثر است. به طور هم زمان رفتار درمانی همه اختلالات اضطرابی که  درگیر مواجهه با با محرک هایی برانگیزه ترس هستند می توانند از آزمون رفتاری بهره ببرند. بنابراین این حیطه نشان می دهد که  شناخت های منفی به طور گسترده ای آزمون های رفتاری را می پذیرد.

 شناخت های افسردگی زا

بیمارن افسرده به وسیله انتقادهای منفی در مورد از خود، دیگران و جهان  مشخص می شوند. این تحریف های شناختی می تواند به طرق و فرم های مختلفی خود را نشان دهد. اما عمدتا در کاهش خود ارزشی و موقعیتش در جهان منعکس می یابد. به طور مثال یک فرد خانه دار افسرده ممکن است اعتقاد داشته باشد که او هرگز نمی تواند کارهای خانه اش را به اتمام برساند و ممکن است برای عدم رسیدن به دستاورد و پیشرفتش در کار های خانه خود را سرزنش نماید و درحالی که او اعتقاد داشته باشد که اگر کار های خانه خود را در خانه کامل کند این دستاورد بزرگی نیست. استفاده از آزمون های رفتاری روش های موثری برای مواجهه با شناخت های افسردگی زا هستند.  اگر فرد خانه دار  افسرده به این دیدگاه برسد که شناخت های منفی در مورد کار خانه­اش به طور سیستماتیکی مورد ارزیابی قرار گیرد  یا کامل کردن کار خانه اش نفع ویژه ای برای او ندارد، درمانگر و مراجع می توانند با همفکری یک آزمایش رفتاری برای آن تهیه کنند. بنابراین درمانگر و مراجع می توانند به طور سیستماتیکی وظایف مختلفی را که بخشی از کامل کردن کار خانه هستند را درنظر بگیرد و می توانند یک طرح رفتاری را برای کامل کردن موفق این تکالیف در نظر بگیرند. همانطور که مراجع به تدریج  این وظایف را انجام میدهد، تاثیر تکمیل این وظایف بر حس احساس بهبودی و خلق می تواند مورد ارزیابی قرار گیرد. بستگی به سطح فعلی افسردگی مراجع، ممکن است چنین فعالیت هایی به شیوه تدریجی انجام شود، به طوری که شانس تجربه موفق بیمار در یک سبک تدریجی افزایش یابد.

آشفتگی های زناشویی:

یکی از مشخصه های افکار منفی در در تعداد زیادی از زوج ها این است که شریک زندگی واقعا برای یک رابطه موفق متعهد نیست و ترس از بروز عواقب منفی تنها در در روابط و فعالیت های اجتماعی شرکت می کند. بنابراین ممکن است در یک رابطه مشخص همسر ممکن است اعتقاد داشته باشد که شوهرش تنها در فعالیت های اجتماعی شرکت می کند که او اصرار دارد. اگر او این رابطه ها را تاکید نکند  او یادش می رود که نیاز است در این رابطه ها شرکت نماید و اصلا ممکن است او در این گونه مراسم ها شرکت ننماید.  این تناقض چنین است که انتظارات منفی برای شوهر ممکن است به این منجر شود که همسر نق بزند که من باید به طور مداوم  یادآوری کنم که او تعهدات اجتماعیش را انجام دهد. این باعث می شود که همسر دارای چنین اسناد های منفی شود که او تنها به خاطر نق زدن های من آن را انجام می دهد.

بنابراین حتی اگر شوهر به طور صادقانه علاقه به روابط اجتماعی داشته باشد و حتی اگر بدون درخواست درگیر فعالیت های اجتماعی شود. رفتار های خانم اجازه نمی دهد که این الگوی تغییر رفتاری دیده و شناخته شود. اگر این الگو را بتوان در یک رابطه دارای تنش شناسایی کرد، این الگو به خوبی توجه را برای انجام  آزمون رفتاری شناخت های منفی سوق می دهد. به منظور انجام آزمون رفتار این نوع فکر، ابتدا لازم است که هرکدام یک از زن و شوهر الگو های منفی فکر شان را که منجر به رفتار نق زدن می شود  و  تحت تاثیر سرپیچی یا پیروی کردن از فعالیت های اجتماعی تقویت می شود را  ببینند. زن باید تشویق شود  که مدلی را ارائه کند که چگونه شوهر وقتی کار ها را انجام نمی دهد او شروع به نق زدن می کند.  شوهر نیز تشویق می شود که در مورد تاثیرات منفی نق زدن بر روی آن بحث نماید که احتمالا او متنفر می شود و احساس می کند که او اعتباری ندارد و خودش را نگه می دارد تا زمانی که همسرش از او درخواست نماید و سپس خود را درگیر می کند. هردو سپس نیاز دارد که توافق کنند که زن این روند را بدون هیچ نق زدنی مورد آزمایش و بررسی قرار دهد و به این درک برسد که شوهرش به او اهمیت می دهد و صادقانه انگیزش یافته که خود به خود کارهایش را انجام دهد. به طور امیدوارانه ای شوهر به این شناخت می رسد که فرصتی وجود دارد که شکایت ها و نق زدن های همسر خود را کاهش دهد و و درگیر شدن در فعالیت های اجتماعی را بدون هیچ گونه درخواستی و مطابق با میل انجام دهد. در چنین مواردی این آزمون رفتاری از تاثیر غرزدن می تواند اطلاعات زیادی را فراهم نماید که شوهر تمایلات زیادی در شرکت برای رابطه دارد تا اوایلی که زنش به آن معتقد بود و می تواند حس احساس شوهر ش را از کارامدی روابط افزایش دهد و می تواند به هماهنگی کلی زناشویی کمک کند.

طرح واره درمانی

مثال نهایی در مورد شناخت ها منفی می تواند در تاکید های اخیر رفتار درمانی شناختی به چیزی که به نام درمان تغییر طرح واره ها معروف است دیده می شود. به طور زیادی درمانگران علاقه دارند که باور های کلی مراجعان را در باره خودشان و اینکه چگونه جهان کار می کند را شناسایی کنند و این باور ها را مورد آزمایش های رفتاری قرار دهند. برای مثال اگر یک مراجع اعتقاد دارد که او کمرویی اجتماعی است این باور های کلی می تواند مورد آزمون رفتاری قرار گیرد. بدین منظور برای اجرای چنین تستی درمانگر و مراجع باید اول توافق کنند که  باور های او یک نقش کلیدی در محدودیت مراجع و کم شدن پیشرفت های اجتماعی او شده است. آنها نیاز دارند که تایید کنند که این افکار قابل رد کردن هستند  و اگر شواهد نقض کافی گرد آوری شود و سپس آنها نیاز دارند تا یک آزمون رفتاری را اجرا کنند. به منظور اینکه آزمون باور های کلی اجرا شود اول لازم است که این عقاید عملیاتی شود. بازنده اجتماعی چیست؟ و سپس با مراجع کار می شود که به طور بالقوه چنین سازه ای را که ساخته از اعتبار ساقط شود. اغلب درمانگر از بیمار چنین جمله ای را خواهد پرسید چه چیزی نیاز است که مشار باورکنید که بازنده اجتماعی نیستید؟ چگونه شما می دانید شما دیگر یک بازنده اجتماعی نیستید؟ این سوالات باعث می شود که بیمار به خودش بیاید که چه فعالیت های ویژه اش با بازندگی اجتماعی مرتبط است و باعث خواهد شد که  تست رفتاری را برای این سازهای که ساخته ایجاد کند. برای مثال اگر یکی از معیار هایی که مراجع بیان می دارد که او به ندرت قرار ملاقات در شب آخر هفته دارد، درمانگر و مراجع می توانند یک تکلیفی برای بدست آوردن قرار ملاقات برای او مشخص کنند به نحوی که او بتواند هویت اجتماعی خود را مورد ارزیابی قرار دهد.

آزمایش رفتاری مفید دیگر از یک باور کلی تکنینک همانطور اگر  است.  تکنیک همانطور اگر  یک خود الگویی کلی که مراجع با آن سازش یافته شناسایی می شود و سپس برای او انتخاب های دیگری طراحی می شود. برای مثال اگر مراجع دارای طرح واره ای است که او فردی دوسداشتنی نیست  یک طرح واره دوست داشتن دیگر برای او انتحاب می شود. الزامات  نگه داشتن باور های دیگر می تواند مورد بحث قرار گیرد و سپس اگر مناسب بود بیمار می تواند تشویق شود مطابق با آن رفتار نماید. سپس هم به طرق شناختی و رفتاری مراجع باید ارزیابی کند که خود را با این انتخاب دیگر سازیش یابد. چه تاثیرات  هیجانی و عاطفی ممکن است در او داشته باشد. برای بسیار ی از مراجعان آزمایش چنین رفتار هایی، یک روش قدرت مندی است که که آنها  نشان دهند که پتانسل برای اینکه با شناخت های منفیشان متفاوت باشند، دارند. حتی اگر آنها موفق نباشند در تحول یک احساس متفاوت از خود چنین آزمایش هایی می تواند سنگ بنای مهمی  در مسیر ارزیابی یک دامنهای از احتمالاتی که برای آنها وجود دارد، باشد..
  • عباس بهادری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی